استادِ دانشگاه،دکترِ مملکت،کارشناسِ مسائل سیاسی منطقه وقتی تو مصاحبه به یه قومیت با جمعیت میلیونی بگه «مُرده خور» انتظاری بیش از اینم نیست که پرزیدنتش به مردم منتقد نگه «بزغاله».از دیشب که خوندمش تا حالا هی احساس می کنم دارم چاردست وپا راه می رم مَع مَع می کنم. دنبال یه زنگوله هم می گردم.بابا به خدا این مملکت جای موندن نیست.آقای پرزیدنت ما بزغاله ها دلمون می سوزه حداقل واسه خودمون...چی دارم بگم؟هیچی.بازم سلامتیِ شما
ویکی پدیایِ گیلکی خیلی باحاله.کلاً از لهجه ی گیلکی خیلی خوشم می آد.فکر کنم دربین تمام لهجه های ایرانی برای طنّازی و خندیدن وشاد بودن مناسب ترینشونه.این رو هم بگم که گیلکی رو از کرمانشاهی خیلی خیلی بیشتر بلدم.در حدِ تافل
همنشینی رفاه با لیبرالیسم فایده گرا (یوتیلیتاریانیسم) نوشته ی سعید تراشیون در ویژه نامه ی اعتماد حاوی نکات خوبیه.ما تاییدش می کنیم
مجله ی شهروند امروز کلاً شماره ی 22ششم آبان 86 خودش رو توی بلاگش منتشر نکرده وجاش خالیه،درحالی که شماره های 21و23 هستند.ازآقای قوچانی محترم خواهش می کنیم اون مقاله رو منتشر کنند تا همه ببینند آقای اطهری چه توهینی کرده(اگه این کار انجام نشد،بنده دو سه قسمتی رو که مورد نظر بوده تایپ می کنم وتوی بلاگ می ذارم)چه طور مانا نیستانیِ بیچاره که همه (حتی بیشتر ترکها) الان می دونن قصد توهین نداشت اون بلا سرش اومد ولی...خیلی باید زور زد تا بشه گفت توطئه نیست.سوزشش باور کنید از حلبچه هم بیشتره .از هم وطن هامون انتظار نداشتیم
-بابا خیلی گشنمه کی میریم خونه؟-دخترم وایسا تاکسی بیاد می بینی که شلوغه.سر ظهر ساعت یک ونیم ایستگاه تاکسی ای که نوبت هم معمولاً رعایت نمی شود.من هم منتظر و گشنه وتشنه وکمی عصبی.تاکسی جلوی پام ایستاد،سوار می شدم کسی اعتراض نمی کرد بنا به همان دلیلِ غیر نوبتی بودن.دروباز کردم واول به پدر ودختر کوچولو بفرما زدم.چشمای پدر از تعجب گرد شده بود خیلی تشکر کرد.من متعجب ومتاسفم.من کاری نکردم اصلا کاری نکردم.چون هم اونها زود تر ازمن اومده بودند و هم من هم بالاخره توهمون تاکسی نشستم.چرا باید جامعه طوری بشه که در ازای همچین کار کوچیکی یه نفر از تعجب چشماش گرد بشه و سه بار تشکر کنه؟لبخند اون خانوم کوچولویِ ملوس یه هفته بهم انرژی داد
سیّد درباره ی فیلترینگ گرد وخاک کرده.وقتی این قدر خوب می نویسه وازآزادی بیان دفاع می کنه اون هم با لحن دوست داشتنیش چرا لینک ندم؟در ضمن کامنتها رو هم بخونید که لطیف هم جالب گفته.
*******************************************************
جیر بَنویشته(پانوشت):
*به زبون گیلکیه و یعنی : هِی بزغاله چه خبرته؟چیکار می کنی؟
برچسبها: Culture, Democracy and Human Rights, Link, Memories and Viewpoints, Politics and International Communication, Satire