هفت رنگ
واگویه های ذهن بیمار یک کرکس پیر مبتلا به پست مدرنیسم مبتذل! که جدیداً لیبرال دموکرات شده
۱۳۸۶ آبان ۲۵, جمعه
اندر حکایتِ فمینیسم و شتر مرغ

تا چند وقت پیش دوسه مطلبی درباره ی فمینسیم(برآمده از فهم ونتیجه گیری خودم)در بلاگ مشترکی که به گمانم به محاق رفت نوشته بودم.دلم می خواست بیشتر بنویسم دراین باره.بنا به دلایلی که شاید یکی از آنها تعداد خانم های بازدید کننده از مطالب است اینجا نوشتم.حکایت بلاگ نویسی و بلاگ خوانی هم مثل حکایت دانشگاه شده،خانم ها گوی سبقت را ربوده اند.درمقام مقایسه نیستم و ضعیف تراز آنم که از کیفیت صحبت کنم.یک توضیح هم بدهم که این مقاله بیشتر از منابع دم دست شکل گرفته وقصد انتشار مانیفست رو ندارم،فقط نظر خودم رو می گم،قضاوت باشما.

چه بخواهیم،چه نخواهیم صحبت درباره ی برابری حقوق زن ومرد(فمینیسم)در مقام مقایسه با وضعیت فرهنگی ایران نوعی ساختار شکنی یا حتی بحثی آوانگارد است.بحثی که با ورود مدرنیته به ایران باب شد.به گونه ای که از زنان طبقه متوسط و سکولار(قائل به جدایی دین از سیاست) به عنوانِ پیشروانِ این مکتب در ایران می توان نام برد.می شود نتیجه گرفت که پیروی از مکتب فمینیسم را می توان نوعی روشنفکری خطاب کرد یا به قول دکتر نیک فر،لازمه ی روشنفکر بودن طرفداری از فمینیسم است.خب رسیدیم به ایران وفمینیسم در ایران که هدف اصلی بنده است.مباحث مدرن شدن در سالهای قبل از مشروطه توسط ملکم خان،آخوندزاده،طالبوف ودیگران به ایران آورده شد که درآن نشانی از فمینیسم نبود.در دوره ی رضاشاه هم به وسیله ی نوع سیاستی که اتخاذ کرده بود و می خواست مدرنیته را در عرض مدت کوتاهی وارد ساختار فرهنگی ایران کند فمینیسمی شاهد نبودیم که با چگونگی وچرایی وفرجام آن هم کاری نداریم.پیشروان نهضت فمینیسم در ایران اساساً سکولار بوده اند کسانی مانند:تاج السلطنه،صدیقه دولت آبادی،محترم اسکندری ودیگران.نکته ی اصلی بحث اینجاست که چرا مبحث فمینیسم در جامعه ی مذهبی ایران سکولار بود؟وآیا می توان فمینیسم را با جنبش های مذهبی تلفیق کرد؟ریشه های آن را می توان هم در مباحث معرفت گرایانه(اپیستمولوژیک)وهم ساختار گرایانه جستجو کرد.اول این سئوال را مطرح می کنیم.آیا فمینیسم(همانی که تعریفش مشخص است ونوع نابش)با مذهب و حکومت مذهبی ایران قابل جمع است؟پاسخِ صریحِ من یک نه بزرگ است.واقعاً یک فرد متدین نمی تواند طرفدار فمینیسم باشد.طبق تعاریف،تفاسیر واحکام زیادی که در فقه،سنّت و..موجود است ونظریات برآمده ازآنها در حدود و احکام وقوانین مذهبی،فمینیسم ومذهب در دو سوی مخالف قرار می گیرند.نیازی به آوردن مثال نیست با رجوع به قوانینی درباره ی حق زن درخانواده،دیّات،سهم الارث ،شهادت در دادگاه و...می توان به راحتی به این نتیجه رسید.بااین نتیجه گیری می رسیم به طرفداران فمینیسم درایران.

طرفداران فمینیسم درایران سه دسته هستند(به تعبیر مهرداد درویش پور چهار دسته):دسته ی اول آتئیست هایی هستند که معتقدند مذهب نه تنها کمکی به فمینیسم نمی کند،بلکه ناقض آن است وشرط رهایی زنان را مذهب ستیزی(با تاکید) می دانند.دسته ی دوم فمینیست های سکولاری هستند که معتقدند در عین دین دار بودن با زبان دینی نمی توان به حل مشکلات زنان پرداخت واین امر را امر قُدسی ندانسته وکاملاً دنیایی،زمینی واین جهانی می دانند.دسته ی سوم مسلمانانِ فمینیست هستند.کسانی که دیانت آنان بر لزوم طرفداری از برابری حقوق زن متقدّم و واجب تر است.این دسته بیشتر در پیِ پررنگ کردن نقاط مشترکِ فمینیسم واسلام هستند.حکایت این دسته را می توان به حکایتِ شتر مرغ(در مثل مناقشه نیست) تشبیه کرد.به شترمرغی گفتند پرواز کن،گفت شتر پرواز نمی کند وگفتند بار حمل کن، گفت مرغ بار حمل نمی کند.شاید در عرصه ی تعاریف این دسته(که تعدادشان درایران کم نیست ومخاطب اصلی این مقاله هستند)حرفهایی برای گفتن داشته باشند ولی آن گاه که به کارکردگرایی (پراگماتیسم) می رسیم حرفها وشعارها رنگ می بازند.تنها راه چاره ی این دسته دنیوی کردن خواسته های خودشان است.

درکمپین یک میلیون امضاء شاهد همکاری دسته ی دوم وسوم بودیم حال نتیجه چه شد از حوصله ی این مقال خارج است .ولی این را نمی توان در نظر گرفت که فقط دسته ی اول قائل به تمام فمینیسم ونه بخشی از آن است که البته این دسته با توجه به خواسته هایی که درباره همجن.س گرایان ودیگر مباحثی که درایران جزء مباحث ممنوعه هستند مشکل بتوانند کاری ازپیش ببرند.تنها دستاورد مشخص دسته ی اول که البته غیر مستقیم بود توقیف شرق به خاطر مصاحبه با سا.قی قهر.مان بود(از ترس فیلترینگ خودم هم جرئت نوشتن این اسامی را به طور درست ندارم)

چاره چیست؟من تقریباً چاره ای جزآنچه دکتر نیک فر گفت نمی بینم.ضرورت بر امر اخلاقی وتفاسیری صلح طلبانه از دین و فمینیسم.

«با تکیه بر اخلاق با تکیه بر آزادی می توان گذشته را بازخوانی کرد،سنّت خود را داشت و آن سنّت را در برابر سنّت رسمیِ قدرت نهاد وبا این رویکرد می توان پای در مسیری نهاد که درآن برآورده شدن این امکان موجود است:شرطِ دفاع از آزادی زن»

منابع محفوظ است

برچسب‌ها: , ,

<$I18NPostedByAuthorNickname$> <$I18NAtTimeWithPermalink$> <$BlogItemControl$>

<$I18NNumComments$>:

<$I18NCommentAuthorSaid$>

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDateTime$> <$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<$BlogItemFeedLinks$>

:

<$BlogBacklinkControl$> <$BlogBacklinkTitle$> <$BlogBacklinkDeleteIcon$>
<$BlogBacklinkSnippet$>
@ <$BlogBacklinkDateTime$>

<$BlogItemBacklinkCreate$>

<< صفحهٔ اصلی