هفت رنگ
واگویه های ذهن بیمار یک کرکس پیر مبتلا به پست مدرنیسم مبتذل! که جدیداً لیبرال دموکرات شده
۱۳۸۶ دی ۱۲, چهارشنبه
سِرّ دلبران در حدیث دیگران

خوشتر آن باشد که سِرّ دلبران / گفته آید در حدیث دیگران

سیاسی نوشتن و از سیاست گفتن در ایران علاوه بر انواع برخوردهای کلیشه ای از طرف بیشتر مخاطبان و اطرافیان مانند : «این ها همه بازیه»،«من اهل این دسته بندی ها نیستم»،«سیاست چیز(؟)کثیفیه»،«حرف سیاست رو نزن سرما می خوری»،«تو نمی دونی چی به چی هست اوضاع خیلی پیچیده هست»*و از همه مهمتر«می آن می برنت فلانجا و...» یک رویه ی دیگر هم دارد.هر چه قدر هم دنده پهن و پوست کلفت و نترس(؟)باشید،بازهم بعضی ملاحظات را نمی توان نادیده گرفت.باید قبول کرد در کشوری زندگی می کنیم که آزادی بیان از دو جهت در معرض تهدید و تحدید است.یکی جدی نگرفتن این حق از سوی مردم و کم رنگ بودن آن در مطالبات،که خب حق هم دارند،غم نان و... و دیگری کم رنگ گرفتن آن از طرف سردمداران و همچنین نبود تعریف روشنی از آزادی بیان.این مشکل باعث می شود افرادی که در ایران با نام و نشانی در روزنامه ها و وبلاگها با رویه ی سیاسی یا انتقادی می نویسند همواره دست به عصا بوده و ترس از برخورد خشن از جانب دیگران -حتی شاید اقشاری از مردم- بر نوشتارشان تاثیر گذار باشد.البته نتیجه ی این تاثیر همیشه منفی نیست.گاهی می بینیم نویسندگان چیره دست کشورمان از روش های جالبی استفاده می کنند. فکر می کنم الگوی آنان به طور مثال همین بیت شعر زیبایی ست که اول مطلب نگاشته ام.سِرّ دلبران را در حدیث دیگران گفتن،به در گفتن که دیوار بشنود،مثال های ملموس و مرتبط زدن در امثال و حکم.این نوع روش نوشتن در بین نویسندگان مطالب سیاسی رواج پیدا کرده که احتیاج به مهارت زیادی دارد طوری که نه موضوع اصلی منحرف شده و نه نوشتار به سمت پیچیدگی و نافهمیدگی برود.در تاریخ شاهد نمونه های زیادی بوده ایم.کسانی مانند میخاییل بولگاکف یا آلکساندر سولژنیتسین **در شوروی سابق به زیبایی و مهارت تمام از این روش استفاده می کردند و نام خود را جاودانه ساختند.حتی استالین دیکتاتور مخوف شوروی با همه ی قساوتش سبک نوشتاری بولگاکف را بسیار می پسندید.فکر می کنم در اثر ندانستن این روش این قدر این شاخه آن شاخه رفتم که نه سِرّی از دلبران گفته شد و نه حدیثی از دیگران نقل.

جناب خشایار دیهیمی روی پروژه ای کار می کند به نام «نام آورانِ فرهنگ».گفته اند چیزی بالغ بر یکصد جلد کتاب درباره ی یکصد فیلسوف و متفکر تاریخ است.کتاب های نه چندان پر حجم با تکیه بر نگارش خلاصه ای از زندگی نامه،تفکرات و آثار متفکران.تا جایی که می دانم پانزده جلدش را به بازار فرستاده.به آقای دیهیمی و همکارانش بابت این خدمت ارزنده خسته نباشید می گویم.جامعه ی ما به این تلاش ها و این افراد نیاز دارد.

می گویند آقای مارتینیتی رییس فدراسیون جهانی کشتی FILA در مصاحبه ای گفته : بیشتر افرادی که در مسابقات جهانی در همه جای دنیا دور تشک کشتی را شلوغ کرده اند خبرنگاران و مسئولان(؟) ایرانی هستند و همچنین فدراسیون کشتی ایران،درخواست میزبانی مسابقات جهانی را به زبان فارسی برایشان فرستاده اند.خوشحالیم که هم سنّت حسنه ی ایرانی را و هم زبان شیرین فارسی را پاس داشته اند.دمشان گرم.

2008 هم اومد و ما هنوز آدم نشدیم...

---------------------------------------------------------------

پا نوشت:

*به کسی که چنین حرفی زد گفتم فلانی برو شاعر شو که سبکت هم به گمانم خراسانی ست.

**از نویسنده ی اولی کتاب زیبای مرشد و مارگریتا و از دومی کتاب بخش سرطان و مجمع الجزایر گولاک را در همین راستا می توان نام برد.

برچسب‌ها: , , , , ,

<$I18NPostedByAuthorNickname$> <$I18NAtTimeWithPermalink$> <$BlogItemControl$>

<$I18NNumComments$>:

<$I18NCommentAuthorSaid$>

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDateTime$> <$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<$BlogItemFeedLinks$>

:

<$BlogBacklinkControl$> <$BlogBacklinkTitle$> <$BlogBacklinkDeleteIcon$>
<$BlogBacklinkSnippet$>
@ <$BlogBacklinkDateTime$>

<$BlogItemBacklinkCreate$>

<< صفحهٔ اصلی