هفت رنگ
واگویه های ذهن بیمار یک کرکس پیر مبتلا به پست مدرنیسم مبتذل! که جدیداً لیبرال دموکرات شده
۱۳۸۶ آذر ۹, جمعه
ذهن بیمارِ نا متعصب و ذهن سالمِ متعصب

خواهی که سَخت و سُست جهان بر تو بگذرد؟ / بگذر زِ عهدِ سست و سخن هایِ سختِ خویش

یوسف اباذری در روز جهانی فلسفه در انجمن حکمت مانند همیشه سخنرانی شنیدنی داشت.یکی از مباحث مطروحه ی او سلامت وبیماری تفکر بود.در باره ذهن یا تفکر بیمار مدتهاست فکر می کنم.تفکر خودم را بیمار می دانم .اباذری چنین گفت:

«آیا افرادِ دین دار تفکری سالم دارند یا بیمار؟در تفکر سالم Healthy Minded منابع،متن هایِ بی نقصی هستند،در حالی که در تفکر Sick Minded داستایوفسکی و کافکا مرجع هستند.قهرمانِ داستانِ داستایوفسکی برای مقابله با خدا،خود را می کُشد.سئوال من این است که چرا عرفان ما این قدر دنبالِ سلامت است.چرانوعی Sick Mindedدر عرفان ما نیست؟و چون نیست به حالت گل وبلبلی تبدیل می شود و به نوعی از درک وبیان مصائبِ ما عاجز می ماند.این نوع عرفان به طور مطلق به وضعیت انضمامی زندگی مدرن بی اعتناست.داستایوفسکی،کی یِرکه گارد و کافکا درست همین مرض اندیشی را بازتاب می دهند.این که چیزی هست که من می دانم،اما به اندیشه ام درنمی آید...»

سخنان اباذری شیوا تر وبهتر بود من خلاصه کردم.اما واکنش استاد دینانی که دقیقاً کنار اباذری نشسته بود جالب بود.استاد دینانی را سه سالی ست نوشته هایش را می خوانم در خِرد نامه ی همشهری گاهی ونیز در برنامه های شبکه ی چهار سیما سخنانش را می شنوم.آرای قابل اعتنایی درباره ی وحدت وجود وفلسفه ی ملاصدرا دارد.گاهی می فهمم چه می گوید.یک سخنرانیش درباره ی صفتهای خداوند عالی بود.مرد شریفی ست.اما واکنشش...این که برگردد جلوی کلی دانش پژوهِ فلسفه به اباذری بگوید«گمان نمی کنم کافکا مافکا و همه ی اینها که تو بگویی حرف عطار را بزنند».شکی نیست «مصیبت نامه» ی عطار هم به نوعی Sick Minded است.اما به مسخره گرفتن سه نفر از بهترین نویسندگان و متفکران دویست سال اخیر برای چه؟چون اروپایی هستند؟از ما نیستند و بر ما هستند؟در یک بحث دیگر هنگامی که اباذری از سَموئِل هَنتینگتِن* گفت و پازوکی کنایه ای رندانه به او انداخت استاد از کوره در رفت وبه بن لادن صفت خرِ به تمام معنا را داد.خدا را شکر درآن جلسه نبودم،رسمیتش به باد نرفت.

می گویند حرمت امام زاده را باید متولی ش نگه دارد.دینانی را دوست دارم اما نه مثل قبل.گمانم خواندن آراء گادامر و فوکو و بقیه ی سنت گراها بر رویش اثر گذاشته.

این بحث جای کِش دادن دارد آن هم زیاد.کلمات کلیدی ش:ذهن بیمار، تفسیر صحیح و برتر،منیت و تعصب،قطعیت و عدم قطعیت.

این بحث را که بیشتر از فهمِ من بود نوشتم چون می خواستم بدانید تعصب در درجات عالیه ی فهم وادراک هم می تواند وجود داشته باشد.

خوزه مورینیوی ایران هم به استقلال آمد بالاخره.بهترین تیتر را روزنامه ی جهان فوتبال داشت:مسخره بازی تمام شد.ولی مسخره کردن فوتبال و قوانین فدراسیون را توسط فیروز کریمی دوست دارم.خدا این مصاحبه هایش را از ما نگیرد.به قول معروف خوراک است**

این داستان اتهام جاسوسی ح.موسویان و محرز شدنش و تبرئه شدنش و دوباره قرار تعقیب صادر شدنش حکایتیست ها.به قول معروف چه می کنه «م.ت.م.ن» به رهبری اَکبرو.«هرچه باشد اکبر است.او دو سه عبا از من وتو بیشتر پاره کرده است***»

آقا کنفرانسِ آناپولیس را دریابید.همه تحریمش کردند جز همه.هه هه

************************************************

پا نوشت بی ربط:

*درایران ساموئل هانتینگتون می خوانندش که به گمانم اشتباه است.

**دوچیز بلاشک است در این جهان:یکی وجود خداوند،دیگری مسخرگیِ ذاتیِ من و اعصاب خوردی این روزها.لارَیبَ فیه

***خدا رحمتت کند امین پور.جاودان اشعاری گذاشتی برایمان.ببخش من را که با شعرت بازی کردم.

****الان نگاه کردم این دیگر چه سور رئالی ست؟گند زدیم به هرچی وبلاگ نویسی ها.

برچسب‌ها: , , , , ,

<$I18NPostedByAuthorNickname$> <$I18NAtTimeWithPermalink$> <$BlogItemControl$>

<$I18NNumComments$>:

<$I18NCommentAuthorSaid$>

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDateTime$> <$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<$BlogItemFeedLinks$>

:

<$BlogBacklinkControl$> <$BlogBacklinkTitle$> <$BlogBacklinkDeleteIcon$>
<$BlogBacklinkSnippet$>
@ <$BlogBacklinkDateTime$>

<$BlogItemBacklinkCreate$>

<< صفحهٔ اصلی