هفت رنگ
واگویه های ذهن بیمار یک کرکس پیر مبتلا به پست مدرنیسم مبتذل! که جدیداً لیبرال دموکرات شده
۱۳۸۶ دی ۱۷, دوشنبه
برادران فوتبالیست متبرج حواستون جمع باشه

یه اموری هستند تو زندگی،جون به جونشون کنی private هستن،اصلاً به قول عربها "لایَتَغَیَّر" ،شخصیه دیگه.حالا دولت توی تمام این موارد خودش رو اخلاقاً مسئول و متعهد به دخالت در این زمینه می کنه. نه این که به زور،با یه سری برنامه ریزی.نمونه ش همین الان که دارم می نویسم،تلویزیون داره برنامه ی ازدواج دانشجویی رو پخش می کنه و آقایان دارن حرف می زنن که چه بکنید و چه نکنید. بر فرض این حکومت دارای دموکراسی کامل،یا نه، دیکتاتوری چه فرقی داره؟ من متوجه نمی شم چرا هیچ کس حتی حرفی نمی زنه؟بابا جان ول کنید این گل وبلبل رو.از فردایی می ترسم که دولت خودش رو اخلاقاً موظف کنه که...پس منِ ابله نباید بفهمم که مسائل شخصی ربطی به هیچ کسی جز خودم نداره؟تعهد اخلاقی هم یکی از بزرگترین دروغ هاییه که بشر در تاریخ ساخته حتی بزرگتر از کشف حقیقتِ این دنیا...

یه روز یادمه از ابتذال نوشته بودم.(پست هایی رو که مثل آدم فکر می کنم و می نویسم چون تعدادش کمه خوب یادم می مونه)دوستی داشت ترانه ای گوش می داد و خیلی خوش خوشانش بود که فلانی خیلی قشنگه ها بیا گوش کن.خب سلیقه ی بنده هم شامل طیفی از موتزارت تا شجریان و محسن نامجو حالا این وسطاش کمی موسیقی پاپِ خارجکی(؟) هم گوش می دم.خب گوش کردم.براتون مَطلَعِ ترانه رو می نویسم بعد روش بحث می کنم:

«خیلی معطلی سَرِ خودت / ببین اینا کی ان دور و بَرِت» و...الی آخر

تصور بفرمایید که در ترانه ای هر چند هم سبک و مبتذل و عامه پسند،آوردن لفظ ناهنجار و شاید بی ادبانه ی «سَرِخودت» چه توجیهی داره؟آیا شاعر،آهنگساز،تنظیم کننده و خواننده که ممکنه همه شون یک نفر باشند لحظه ای فکر نکردند و نکرد که در صورت منتشر شدن این ترانه چه بازخوردی در جامعه ی حتی فوق مبتذل می تونه داشته باشه؟واقعاً ما داریم کجا می ریم؟بگذریم از این که الان با یک عدد کارت صدای معمولی و یک سیستم معمولی تر و یک نرم افزار مجانی قابل دانلود از اینترنت به راحتی می شه آهنگ(؟) ساخت. شاعران روان پریشِ مبتذلِ نوخاسته یِ عاشق هم که بعد از شاملو هر چیزی رو به اسم «شعر سپید» دادند به خورد خلق که روح اون بینوا احمدآقای خُلدآشیانِ جنّت مکان در گور روی ویبره است.

این علامت(؟) هم داره کم کم می ره رو اعصاب.این رو هم در آینده مثل اون فاکتوریل(!) خدا بیامرز حذفش می کنم تا عملیات انتحاری وبلاگ نویسی* من کامل شه.

می گن آرتور جرج مربی پرتغالی منتخب کمیته ی انتقالی فدراسیون فوتبال مشکل اخلاقی داره.از بازیکنان خوش تیپ و خوش بر و رویی که در لیگ بازی می کنند خواهش می شه حواسشون رو خوب جمع کنند.یه هو دیدی بعد از عمری عرق ریختن تو زمین فوتبال و آبرو جمع کردن یه دفعه توی تمرین های تیم ملی همه به باد رفت...واقعاً وقتی آقایون خدمتگزار بخوان بهانه بگیرن به چه چیزایی گیر می دن.

منبر اخلاقی-اجتماعی-هنری-ورزشی-هواشناسیِ متعهد به پایان رسید.خوش گذشت**قربانِ شما

----------------------------------------------------------------

پانوشت :

*خود زنی در نوشتن و گمراه کردن خود و خواننده.دو نقطه دی

**"نه این برف را سَرِ باز ایستادن نیست" بیش از یک شبانه روزه که مدام برف می باره.بیرون نرفتن،چای خوردن،تماشای برف از پنجره ی اتاق،کتاب خوندن و مثل سنت پولس قدیس موعظه کردن و نیز مسخره کردن ملت آن هم کیلویی.خوش می گذره لابد.

------------------------------------------------------

اصلاحیه:

در پی اعتراضات صورت گرفته مبنی بر اشتباهی که در درج متن ترانه ی زیبای آقای نریمان رخ داده به دین ترتیب متن آن اصلاح شد.«معطر» به «معطل» تبدیل و تصحیح شد.امیدوارم همه ی شما در همه ی موارد زندگی این قدر دقیق،حساس و غیره باشید.

با تشکر محمدرضا وغیره

برچسب‌ها: , , ,

<$I18NPostedByAuthorNickname$> <$I18NAtTimeWithPermalink$> <$BlogItemControl$>

<$I18NNumComments$>:

<$I18NCommentAuthorSaid$>

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDateTime$> <$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<$BlogItemFeedLinks$>

:

<$BlogBacklinkControl$> <$BlogBacklinkTitle$> <$BlogBacklinkDeleteIcon$>
<$BlogBacklinkSnippet$>
@ <$BlogBacklinkDateTime$>

<$BlogItemBacklinkCreate$>

<< صفحهٔ اصلی