هفت رنگ
واگویه های ذهن بیمار یک کرکس پیر مبتلا به پست مدرنیسم مبتذل! که جدیداً لیبرال دموکرات شده
۱۳۸۶ تیر ۴, دوشنبه
اخراج
آقا جونم براتون بگه من گرگانم.خبري از دفاع بچه ها نيست هوا هم گرمه.ولي يه اتفاق باحالي افتاد.البته من چون پوست سگ !!!دارم مي گم باحال.هركي جاي من بود سه تا سكته كامل مي زد.من رو درحالي كه فارغ التحصيل شدم داشتم كاراي پاياني رو انجام ميدادم به جرم! چهار ترم مشروطي!اخراج نمودن!كاشف به عمل اومده ديدم كه تمام درسايي كه قبلا حذف كرده بودم نمره صفر منظور شده!!!پيداكنيد توي اين هواي تابستوني پرتقال فروش را...حالا من كه فكر كردم كار اون چند تا مقاله اي بود كه نوشته بودم و با استقبال فراوان روبرو شده بود چه قدر هم خوشحال شدم كه يه بهونه براي پناهندگي سياسي پيدا كردم و...!!اي بخشكي شانس!البته نگران نباشيد سه سوته درست مي شه.اما امان از اين سيستم دانشگاه ما!!!من كه هميشه مي گم الانم به اين حرف خودم: ((توي دانشگاه دانشجو اضافيه اگه نباشه همه چي حله!!!))ديگه همين فعلا

برچسب‌ها:

<$I18NPostedByAuthorNickname$> <$I18NAtTimeWithPermalink$> <$BlogItemControl$>

<$I18NNumComments$>:

<$I18NCommentAuthorSaid$>

<$BlogCommentBody$>

<$BlogCommentDateTime$> <$BlogCommentDeleteIcon$>

<$BlogItemCreate$>

<$BlogItemFeedLinks$>

:

<$BlogBacklinkControl$> <$BlogBacklinkTitle$> <$BlogBacklinkDeleteIcon$>
<$BlogBacklinkSnippet$>
@ <$BlogBacklinkDateTime$>

<$BlogItemBacklinkCreate$>

<< صفحهٔ اصلی